سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیوندتان را با تقدیم هزاران گل سرخ تبریک میگویم

و زندگی پر از عشق و محبت را برایتان آرزو میکنم

آرزومند خوشبختی شما (…)

.

.

.

بزرگترین جراح و متخصص عالم قلب شما دو تا را با شکوه و زیبایی تمام به هم پیوند زد

عمل پیوندتان مبارک باد . . .

.

.

.

ازدواج تنها پیوند زمینی است که در آسمانها بسته میشود

پیوند زیبایتان مبارک باد

.

.

.

ازدواج پیوندی است که هیچ کس در آن ضرر نمیکند.

اگر همسر خوبی بدست آوردی خوشبخت میشوی و در غیر اینصورت فیلسوف میشوی !

پیوندتان مبارک

.

.

.

عشق ممکن است که کور باشد ولی هیچ اتفاقی در دنیا

به اندازه ازدواج چشمان انسانها را باز نمیکند . . .

ورود شما به دنیای عشاق را تبریک میگویم

.

.

.

برای یک ازدواج موفق و زندگی خوشبخت باید دم به دم عاشق شوید

منتها فقط عاشق همسرتان

پیوندتان مبارک

.

.

.

عاشق کسی بودن به انسان قدرت و نیرو میبخشد

و معشوق کسی بودن به انسان شجاعت

پس ازدواج به شما هم قدرت میدهد هم شجاعت.

پیوندتان مبارک

.

.

.

در زندگی مشترک شما وقتی به خوشبختی واقعی میرسید

که همسرتان را خوشبخت کنید.

پیوندتان مبارک و امیدوارم که خوشبخت باشید . . .

 

.

.

.

آغاز و شروع زیبای یک عمر

عشق، اعتماد، مشارکت، تحمل و پشتکار را به شما تبریک میگویم

انشاالله سال های سال در کنار هم عاشق باشید .

.

.

.

عاشق باشید و عشق بورزید و بدانید که هر چیزی رفتنی و گذشتنی است . . .

پیوندتان مبارک

.

.

.

آنکه قصد خوشبختی دارد، در را میکوبد و فقط آنکه عشق میورزد در را باز خواهد دید.

( پیوند زیبایتان مبارک )

.

.

.

بنیادی ترین اصل در طبیعت آدمی اشتیاق فراوان اوست به گرامی داشتنش پس همسر خود را گرامی بدارید.

(ویلیام جیمز)

پیوندتان مبارک

.

.

.

عشق مانند رودخانه است به هر مانعی که بر خورد راه خود را باز میکند.

برایتان زندگی عاشقانه  ای آرزو میکنم.

پیوندتان مبارک

.

.

.

خوشبختی واقعی در دنیا فقط با یک چیز میسر میشود

دوست داشتن و دوست داشته شدن

خوشبختی شما آرزوی قلبی ما است

.

.

.

عاشق همه دنیا را در چشم معشوق میبیند و به هر جای دنیا که مینگرد

معشوق را میبیند و اینگونه است که خداوند دو چشم را برای دو چشم آفریده است.

پیوندتان مبارک

.

.

.

هیچ اتفاقی در دنیا مهمتر از انتخاب یک همسفر برای بقیه عمر نیست . . .

آغاز سفر دائمی و شراکت در عشق بر شما مبارک




تاریخ : دوشنبه 90/6/28 | 12:53 عصر | نویسنده : اس hnh | نظر

از شروع نفسهای حضرت آدم تا پایان نفسهای آخرین آدم دوستت دارم

.

.

.

زیباترین غروب: غروب عاشقان

زیباترین سنگ: دل یار

زیباترین مایع: اشک

زیباترین ناله: آه

زیباترین دف: قلب تو

زیباترین کلام :دوستت دارم . . .

.

.

.

دوستت دارم به اندازه ی پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم

زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم . . .

.

.

.

این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،

نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !

« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !

« دوستت دارم » را با من بسیار بگو !

فریدون مشیری

.

.

.

واژه ی دوستت دارم برای عظمت و شکوه قلب مهربانت

چقدر بی رنگ است وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبی ها هستی  . . .

.

.

.

گفتی ” دوستت دارم ” حسودی ام شد !

حتی زیبا ترین دروغ سیزده را هم تو گفتی !

.

.

.

نه  نرو ، صبر کن ، قرارمان این نبود ، باید سکه بیاندازیم

اگر شیر آمد تردید نکن که دوستت دارم

اگر خط آمد مطمئن باش که دوستت دارم

صبر کن سکه بیاندازیم ، اگر دوستت نداشتم آن وقت برو . . .

.

.

.

معما ! :

میدونی کی بیشتر از همه دوستت داره

راهنمایی ! :

بالای صفحه اسمش رو نوشته !

.

.

.

اگه بعضی وقتها نمیشنوی دوستت دارم

به خاطر سایلنت دلمه ، نه اینکه معرفتم کمه !

.

.

.

گفتی دوستم داری به اندازه قطرات بارانی که بر روی صورتت میریزد

و من هم دوستت دارم بدون توجه به چتری که روی سرت گرفتی . . .

.

.

.

دوستت دارم ، بیشتر از خودم ، کمتر از خدایم

چون عاشق توام و محتاج خدایم . . .

.

.

.

چی میشد توهم منو دوستم میداشتی نازنین/جای گریه رولبام خنده میکاشتی نازنین

حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین . . .

.

.

.

قابل توجه !

بسیاری از «من هم دوستت دارم» ها

نتیجه رودربایستی ای هستند  که «دوستت دارم» ها

ایجاد می کنند ، جدی نگیرید !

.

.

.

تنها این کوه است که اگر به او بگویی دوستت دارم

او نیز بلند فریاد می زند: دوستت دارم دارم دارم . . .

.

.

.

در را باز کن خبری دارم ، قلبم را بشکاف نامه ای دارم ، نامه را باز کن ، دوستت دارم . . .

.

.

.

یه دارو تو دنیا هست که بیشتر آدمای مریض رو خوب میکنه

نام دارو : “دوست دارم “

فقط می شود از داروخانه های محبت تهیه کرد !

.

.

.

خوبیم بدیم حالا از همه چی بگذریم ، دوست دارم از شما نمیشه بگذریم . . .

 

.

.

.

از حقیقت های تلخ خسته ام …

یک دروغ شیرین بگو

بگو دوستت دارم

.

.

.

نمیدونم چون عزیزی دوستت دارم یا چون دوستت دارم عزیزی !؟

.

.

.

از چهار راه قلبم عبور کردی و هیچ به چراغ قلبم توجه نکردی

اما بدان پلیس قلبم تو را تعقیب خواهد کرد

و برگه ی دوستت دارم را زیر برف پاکن دلت خواهد گذاشت !

.

.

.

هر گاه قادر به شمردن قطرات باران شدی  ، خواهی دانست که چقدر دوستت دارم . . .

.

.

.

به اندازه ی تمام بوسه های بی پاسخی که ماهی به دریا میزنه

دوستت دارم . . .

.

.

.

( نوشتم دوستت دارم ، پرانتز را نبستم ، بگذار این حقیقت تا ابد جریان بیابد . . .

.

.

.

آدما خیلی نمیتونن از هم دور باشن ، بالاخره یه چیزی جا میمونه که مجبورن برگردن

سعی نکن از من دورشی . . . دلت اینجاست و یکی دوستت داره . . .

.

.

.

با تو از نابترین لحظه سخن خواهم گفت

دوستت خواهم داشت

هیچ میدانی چیست ؟

لحظه ای نیست که در خاطر من یاد تو نیست . . .

.

.

.

عاشقانه دوستت خواهم داشت بی آنکه بخواهم دوستم داشته باشی

و عاشقانه در غمت خواهم مرد بی آنکه بخواهم در مرگم اشک بریزی . . .

.

.

.

آرام بخوان چون آهسته نوشتم ، بی پروا بخوان چون از خود نوشتم

نزدیک کسی نخوان چون تنها نوشتم و از دل بخوان چون با دل نوشتم دوستت دارم . . .

.

.

.

میگی گل را دوست دارم ولی می چینیش…

میگی بارون دوست دارم ولی با چتر میری زیرش…

میگی پرنده رو دوست دارم ولی توقفس میزاریش…

چه جوری میتئنم نترسم وفقی میگی دوست دارم؟؟؟

.

.

.

تو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

از اینکه من دوست دارم ، حتی یه لحظه شک نکن

.

.

.

پا برهنه دوست دارم که نگی یه ریگی توکفشته !!!

.

.

.

چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،

اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،

قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،

زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی . . .

.

.

.

دوست دارم از ته دل ? دلی که پر پر میزنه / دلی که ساز عشقتو از همه بهتر میزنه

دوست دارم حتی اگه یه شب به خواب من نیای / عاشقتم مثل همه حتی اگه منو نخوای

.

.

.

امشب شب آخریه که مزاحم دلت شدم / خورشید فردا مال تو ? ببخش که عاشقت شدم

بدرقه لازم ندارم ? میرم ای عزیزترین / نزار بمونه زیر پا ? قلبمو بردار از زمین

دوست دارم برای تو فقط یه حرف ساده بود / غافل از اینکه دل من منتظر اشاره بود . . .




تاریخ : دوشنبه 90/6/28 | 12:50 عصر | نویسنده : اس hnh | نظر

این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم / خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم

سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم / این جمله رو اینقد میگم تا که فراموشت کنم

.

.

.

همیشه از همان  ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم  و کابوس خداحافظی

را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد

خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ . . .

.

.

.

فکر میکردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای که دور دور رفته ای…

اما دور شده بودی تا پا به پا شدنت را نبینم…و اشکهای

خداحافظی را !!

.

.

.

تو که میدانستی با چه اشتیاقی…خودم را قسمت میکنم

پس چرا …زودتر از تکه تکه شدنم…جوابم نکردی…برای

خداحافظی …خیلی دیر بود…خیلی دیر !!

.

.

.

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم / خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم / در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

.

.

.

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد / و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ / چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

.

.

.

خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی / خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم / خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !

.

.

.

حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات / باشد، قبول…لااقل این نکته را بدان:

آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم

در سینه می تپید،

دلم بود…

نا مهربان..  خداحافظ

.

.

.

روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای

خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم . . .

.

.

.

خداحافظ ای قصه ی عاشقانه  خداحافظ ای آبی روشن دل

خداحافظ ای عطر شعر شبانه  خداحافظ ای همنشین همیشه

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته  تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را می سپارم به دل های خسته

.

.

.

پرستو ها چرا پرواز کردید / جدایی را شما آغاز کردید

خوشا آنانکه دلداری ندارند / به عشقو عاشقی کاری ندارند

خداحافظ برای تو  رهایی / برای من فقط درد جدایی

خداحافظ برای تو چه آسان / ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان

خداحافظ

.

.

.

خداحافظ طلوعم / خداحافظ غروبم

خدا حافظ تو ای تنها امیدم / خداحافظ تو ای تنها امیدم . . .

.

.

.

خدانگهدار عزیزم اما نمیشه باورم / توی چشام نگاه نکنی این لحظه های آخرم

آخه چطور دلم بیاد / چشماتو گریون ببینم . . .

.

.

.

میرم ولی این و بدون / چشم انتظارت میشینم

میرم ولی گریه نکن / نذار از عشقت بمیرم

اگر توو اوج بیکسی / با عکست آروم بگیرم . . .

 

 

 

.

.

.

میرم ولی بدون یکی / خیلی تو رو دوست داره

یکی که از دوریه تو / سر به بیابون میزنه

خدانگهدار عزیزم / خدانگهدار عزیزم

دارم میرم از این دیار / اینجا کسی منو نخواست

تو هم منو تنها بذار

.

.

.

ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار / منو از خاطره کم کن ? تا ابد خدا نگهدار . . .

.

.

.

می‌روم شاید کمی حال شما بهتر شود

می‌گذارم با خیالت روزگارم سر شود

خدا حافظ برای همیشه

.

.

.

…پایان راه کاملاً پیداست!

می دهم قابش کنند

کنایه هایت را به رسم یادگاری.

و به همان دیوار میاویزمش!

جای همان دستخط تماشائی . . .

خداحافظ

.

.

.

برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !

برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !

تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر …

برو با یک « من» دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !

.

.

.

قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !

قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم

خداحافظ

.

.

.

نمیتونم ببخشمت  / دور شو برو نبینمت

تیکه ای بودی از دلم / گندیدی و بریدمت

خدا حافظ . . .

.

.

.

از تو تنها یک حس مانده با من امشب

که تو را گم بکنم پیش بیهودگی احساسم

آخرین بار، سلام . آخرین بار، خدا حافظ . . .

.

.

.

رفتی اما من پنجره را تا قیامت باز میگذارم مگر یک روز از خم کوچه نمایان شوی

وبرایم دستی تکان دهی . . .

.

.

.

باور کن که نیازی نیست به یاد کسی که نیست

اولش ترسناک ، بعد دردناک ، و بعد آزاد و رها و شاد . . .

فراموش می کنم

خدا حافظ

.

.

.

ای کاش آشنائیها نبود یا به دنبالش جدائی ها نبود

یا مرا با او نمی کردی آشنا یا مرا از او نمی کردی جدا . . .

.

.

.

میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی

ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی

رو بگیری که با  خدا حافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه . . .

.

.

.

گفتی محبت کن برو / باشد خداحافظ ولی

رفتم که تو باور کنی / دارم محبت می کنم . . .

.

.

.

اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است

نه اینکه می­شه باور کرد دوباره آخر جاده است

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها

بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا

.

.

.

از زندگیت بیرون میروم برای همیشه

مثل همیشه عقربه ها نمیزارن حرف بزنم .

خیلی دیره . میدونستم دیر میشه . اینو از همون سلام اول فهمیدم

تا دیر نشده خداحافظ . . .

.

.

.

خدا حافظ گل لادن تموم عاشقا باختند

ببین گریه هام از عشق چه زندونی برام ساختن

خدا حافظ گل پونه گل تنهای بی خونه

لا لایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه

.

.

.

تو این رویای سر در گم خدا حافظ گل گندم

تو هم بازیچه ای بودی تو دست سرد این مردم

خدا حافظ گل پونه که بارونی نمیتونه

طلسم رو بر داره از این پاییز دیوونه

.

.

.

خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم

نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم

.

.

.

به سرنوشت بیندیش که چگونه تصویر گر جدایی هاست

برمن خرده مگیر چراکه جبر زمانه از آغاز هر زمانه از آغاز هر سلامی بدرود میرسد

خدا حافظ

.

.

.

خدا حافظ
پیام من
کلام من
خدا حافظ تو ای تنها سلام من
خداحافظ طلوع من غروب من
خداحافظ تو ای محبوب خوب من

.

.

.

گفتی خدا حافظ

گفتم نمی خواهی مرا؟ باشد نخواه

اما ای کاش می گفتی چرا؟

.

.

.

از دست دادمت ، به راحتی یک نفس ، به آسانی یک پلک ، سخت ست ؛ ولی انگار باید

بگویم خداحافظ .ای تمام آن چه دارای ام بودی در این روزگار سخت ، خداحافظ .

.

.

.

ببین مرا چه گونه جادو کردی ؟ هنوز هم نمی توانم

آن گونه که بودم ، باشم . هنوز هم نمی توانم – روزها بعد از نبودنت  انسان دیگری

را آنگونه که تو را ساختم  برای خود بسازم

سخت ست  اما خداحافظ

.

.

.

خداحافظ همیشه سخت ترین کلمه است برای بازگفتن… بر لب که بیاید دیگر باید رفت ! … می روی ؟

.

.

.

و من از تو جدا ماندم ولی ای کاش میمردم

برو دیگر که دل از غم رها کردم

خداحافظ…خداحافظ که دیگر بر نمیگردم . . .




تاریخ : دوشنبه 90/6/28 | 12:48 عصر | نویسنده : اس hnh | نظر

از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم

و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی

من بدهکارت می شوم . . .

.

.

.

همیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست ، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی . . .

.

.

.

مشکل از تو نبود

از من بود

با کسی حرف میزدم

که سمعک هایش را

پیش دیگری جا گذاشته بود . . .

.

.

.

دست از سرم بردار برو / ندارم حوصله ی این حرفارو

همه یادگاریات بخوره تو سرت / نه خودتو میخوام نه دردسرت !

.

.

.

من از عشق گفتم

تو مدل ماشینم را پرسیدی

من از محبت گفتم

تو محل زندگیم را پرسیدی

من از دوست داشتن گفتم

تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی

من از ارزش ها گفتم،ارزش هایی که قیمت ندارند،امّا تو

تو قیمت ارزش ها را با اهن و کاغذ برابر کردی . . .

.

.

.

محبت به نامرد ، کردم بسی / محبت نشاید به هر نا کسی

تهی دستی و بی کسی درد نیست / که دردی چو دیدار نامرد نیست

.

.

.

این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست

آنقدر بی‌ ارزشی که خیلی‌ها اندازه تو هستند . . .

.

.

.

چه داروی تلخی است ، وفاداری به خائن

صداقت با دروغگو  و مهربانی با سنگدل . . .

.

.

.

یکی را آرزو کردی و رفتی / برایش پرس و جو کردی و رفتی

تو هم تا آبرو از من گرفتی / مرا بی آبرو کردی و رفتی . . .

.

.

.

عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم

در چشم تو عشق را ندیدم اما / معنای دل کباب را فهمیدم

هر روز خطاهای تو را بخشیدم / تا بخشش بی حساب را بخشیدم . . .

.

.

.

دیگر هیچ چیز مشترکی بین ما نیست

تنها آسمانمان یکیست . . .

.

.

.

نمی بخشمت

ولی فراموشت می کنم

همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم . . .

.

.

.

“دوستت دارم”

تکیه کلام تو بود

من بی جهت به آن تکیه داده بودم…!!!

.

.

.

حضورت در کنار من معجزه نبود

نبودنت هم فاجعه نیست

فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود

بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . .

 

.

.

.

 به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی

که نامردان خجل گشتند از بس که تو نامردی . . .

.

.

.

آنقــدر مرا سرد کرد

 از خودش .. از عشق ..کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام

آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد ..لیز می‌‌خوریــد

.

.

.

عجب جوش و خروشی بود عشقت / خراب باده نوشی بود عشقت

بهشتم را به سیبی داد بر باد / عجب آدم فروشی بود عشقت . . .

.

.

.

تســــبــیح میشوم زیر انگشــــتانت

دانـــه دانــــه میـــرانـــی ام

تا خــــودت را بالا ببـــــری . . .

.

.

.

سوت پایان را بزن

من حریف هرزگی تو

و احمق بودن خودم نمی شوم . . .

.

.

.

دار بزن … خاطرات کسی که  تـو را دور زده

حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند . . .

.

.

.

نمیتونم ببخشمت /  دور شو برو نبینمت

تیکه ای بودی از دلم /  گندیدی و بریدمت . . .

.

.

.

نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درآمدی

نفرین بر آن مرامی که اینگونه  به اعتمادم خیانت کرد

.

.

.

کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده

باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست

به نامردانی چون تو دیگر دل نخواهم بست

.

.

.

با عشق به من به من  خیانت کردی

دل دادم و تو رد امانت کردی

رفتی و چه آسوده ز من دل کندی

هر دو قلمت خورد اگر برگردی  !

.

.

.

هر که را دیدم  خیانت کرد و رفت

هر که با من بود یار من نبود

هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت

خود ندانستم از این غمها چه سود

.

.

.

کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود

کاش بر لوحی که بر جان دل است ، واژه تلخ خیانت حک نبود . . .

.

.

.

بی وفایی کن وفایت می کنند ، با وفا باشی خیانت می کنند

مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ، مهربان باشی رهایت می کنند . . .




تاریخ : دوشنبه 90/6/28 | 12:45 عصر | نویسنده : اس hnh | نظر

شـب – خوابــگاه پســران

(در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، واحدی شـان، «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود)


میثـــاق: مهـدی... شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.

مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.

میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.

مهـدی: آره... منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟ مگـه تو کلاسـتون دختـر نداریـد؟!

میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره!!

آرمـــان: تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه 10 دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. دختــرای کلاس مـا که مثـل دختـرای شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری...
مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون... اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!

(در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد)

میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!

رضــا: استقلال همین الان دومیشم خورد!!!

مهـدی:اصلا حواسم نبود.توپ تانک فشفشه
استقلالی ابکشه!!!

و تمــام ساکنیـن آن واحـد، برای دیـدن ادامـه ی مسـابقـه به اتاق مجـاور می شتـابنـد. چراغ هـا روشــن می مانند.


شب – خوابـگاه دخــتـران

(دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.)

شبنم:ِ وا!... خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

لالـه: خـدا منـو می کشـت این روزو نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد.)
شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟

لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! ( بر شـدت گریه افزوده می شــود)

شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم... گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟

لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟فقط 8 دور... (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!

شبنم: عزیزم... دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 - 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.

لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!

(در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد!دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.)
شبنم: چی شـده فرشــتـه؟!

فرشــته: (با دلهــره) کمـک کنیـد... نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه از حـال رفت!

شبنم: لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته




تاریخ : جمعه 90/6/4 | 3:36 عصر | نویسنده : اس hnh | نظر

  • پرشین گراف
  • آسان دی ال
  • اس ام اس دون
  • پرشین تم
  • جدیدترین کدهای جاوا